برای یافتن خانه جهت اجاره بهترین راه از طریق اینترنت است و می توانید در فیسبوک عضو صفحات مرتبط با اجاره و فروش شوید و همانجا آگهی خود را با توجه به بودجه و مکان مورد نظر بگذارید به همراه شماره موبایل تا بتوانید با صاحبان ملک در تماس باشید چرا که اکثر مکالمات در اینجا از طریق واتس اپ انجام میشود راه دیگر اینست که به صورت حضوری به بنگاه املاک مراجعه کنید و حضوری موارد هر بنگاه را ملاحظه کنید که اگر توسط بنگاه املاک خانه پیدا کنید باید حداقل یکماه اجاره را به عنوان کمیسیون پرداخت کنید که بیشتر مردم به خاطر اجتناب از پرداخت هزینه در فیس بوک آگهی می کنند و هر دوطرف با نوشتن قراردادی مم به پراخت اجاره و تجویل صحیح خانه هستند و در صورتیکه مشکلی پیش آید می توانند مستقیم به دادگاه مراجعه کنند و امضای دوطرف در قرارداد به تنهایی معتبر است و مانند ایران نیازی به کد رهگیری و ثبت در بنگاه نمی باشد و درخصوص قیمت نیز باید بگویم که اگر در حومه شهر بخواهید می توانید با ماهی ۳۰۰۰پزو یک خانه ۱۰۰ متری ولی بدون هیچ امکاناتی تهیه کنید تقریبا مانند شهرک نسیم شهر در جاده ساوه و اگر در داخل شهر بخواهید قیمتها از ۵۰۰۰ پزو شروع می شود که شامل خانه با وسایل اولیه است که شامل اجاق گاز و تخت و یخچال است و لی بدون هزینه اینترنت و گازوآب وبرق که آن هم جداگانه باید پرداخت کنید و در یک محله ضعیف که خیلی معمولی است تقریبا مانند خیابان ری در تهران و اگر بخواهید جای خوب و امکانات مناسب باشد قیمتها از ۶۵۰۰ پزو است که البته این هم بدون کولر گازی است و در طبقه ۴ ساختمان یک مجتمع ۵۰۰ واحدی که ولی شامل اینترنت و گاز هم می شود و در صورتیکه بخواهید از کولر گازی بهرهمند شوید البته باهرینه شخصی و یک اتاق ۴۰ متری لوکس یا یک خانه قدیمی ولی مبله کامل داشته باشید باید حداقل ماهی ۸۳۰۰ پزو پرداخت کنید که البته در یک محله مناسب و خوب که به مرکز شهر هم به راحتی دسترسی خواهید داشت که تقریبا مانند خیابان انقلاب در تهران است. نکته جالبی که در شهر وایارتا و دیگر شهرهای مکزیک هست اینکه تقریبا بیشتر اسامی کوه ها و خیابانها درمرکز شهر اسامی کشورهای دنیا و اشخاص مهم وهمچنین روزهای خاص سال است که به راحتی می توانید ادرس خود را پیدا کنید .در خصوص هزینه اینترنت هم باید گفت که حداقل ماهی ۳۰۰ پزو باید پرداخت کنید وبرای هزینه برق هم بدون کولر گازی ۲۰۰ پزو که در صورت مصرف کولر گازی بیشتر خواهد شد . برای اجاره خانه هم نیازی به پول پیش و مشکلات دیگر نیست فقط باید یک ماه اجاره را در اولین اجاره پرداخت کنید که به عنوان وثیقه در خانه های مبله است ودر بعضی موارد ۲ ماه اجاره را همراه اجاره اول باید پرداخت کنید و از یکماه به بالاهم می توانید مواردی را پیدا کنید که هم درسایت ایر بی اند بی قابل دسترسی است و هم در فیسبوک و اینترنت البته با کمی گشت و گذار در شهر هم می تواند آگهی اجاره یا فروش را در بعضی خانه ها ببیند و در خصوص خرید منزل هم می توانید یک خانه کامل ۲ طبقه را با پارکینگ بدون حیاط در یک محله خوب به مبلغ ۱.۷۰۰.۰۰۰ پزو تهیه کنید . فصل اجاره هم مهم است و هرچه به فصل پاییزنزدیک شویم قیمت اجاره افزایش می یابد و بهترین موقع برای قرارداد یکساله ازاواسط اردیبهشت است . و نکته عجیب دیگر اینکه برای پرداخت قبض آب یا برق باید به اداره آب یا برق جداگانه مراجعه کنید و از طریق خودپرداز مبلغ را به صورت وجه نقد یا با کارت بپردازید که کمی عجیب است در دنیای الکترونیک امروزبرای قبض همچنان باید در صف ایستاد .
گاز شهری نیز معمولا خانه ها دارند که به صورت کپسولهای بزرگ است که برای یک خانواه دو نفره ۲ کپسول در سال کافی است و مبلغ هر کپسول ۵۳۰ پزو است و در مجتمع های بزرگ تانکرهای مخصوص است که آنها را پر میکنند ونیازی به تعویض کپسول نیست و بیشتر مجتمع ها ۴ طبقه هستند وفاقد آسانسور و پارکینگ مسقف که حتی واحد های نوساز وشیک هم فاقد آسانسور بودند و هزینه اجاره ماهانه در یک مجتمع نوساز ۱۰۰ متری ماهی ۱۳۰۰۰ پزو است . ولی در اکثر مناطق شهر ساختمان ها یک ارتفاع دارند و خیلی بلند نیستند و بیشتر مردم دارای خانه شخصی هستند و آپارتمان خیلی کم ساخته شده است .بیشتر نمای منازل از سیمان است که به سلیقه خود رنگهای مختلفی به آن می زنند و از سنگ استفاده نمیشود . برق شهر نیز مانند آمریکا ۱۱۰ ولت است و نیاز به مبدل جهت دوشاخه دارید که مانند پریزهای آمریکاست .و مزیت اجاره در اینجا اینست که نیاز به کارت اعتباری و حساب بانکی نیست و همه جا کارها با پول نقد انجام میشود
زباله ها هم هرروزه ساعت ۸ شب جمع آوری میشود و تمام همسایه ها آشغال را در جلو منززل می گذارند وهیچ گونه سطل بزرگی در کوچه ها و معابر نیست و از این جهت خوب است که باعث آلودگی کمتر میشود و منظره شهر بهتر است. البته بیشتر کوچه ها سنگفرش و خاکی است که برای حرکت ماشین کمی سخت است و کلا وضعیت کوچه ها و جالب نیست و کمی زننده است که در مواقع بارانی نیزچاله های بسیاری تشکیل میشود در اینجا فصل بارانی از اواخر آوریل شروع می شود که همراه با هوای بسیار گرم و شرجی است و معمولا تا اواخر اکتبر ادامه داردو در برخی موافع نیز همراه با وزش باد است . آب لوله کشی شهر خوردنی است و یکی از بهترین ها در منطقه است که نیاز شما را از خرید آب معدنی رفع میکند. درمورد محل های شهر نیز باید بگویم که اینجا هر محله نام خاصی دارد و مثلا محله ای را که هستیم به نام کولونی اربولداس شناخته میشود.
در خصوص سیستم حمل ونقل نیز لازم است که توضیح مختصری بدهم در اینجا اتوبوس ها همگی خصوصی هستند و برای هر بار سوار شدن باید ۱۰ پزو آن هم پول نقد و به تعداد افراد پول آماده داشت چرا که بیشتر راننده ها نیز قادر به خورد کردن پول شما نیستند و مگر اینکه مسافران کمک کنند وگرنه باید پیاده شوید و هیچ گونه سیستم کارت و تخفیفی وجود ندارد و فقط دانش آموزان و افراد مسن نصف قیمت پرداخت میکند در شهر نیز برخی ایستگاه ها هیچ گونه علامتی ندارند و فقط از تجمع مسافران متوجه میشوید که اینجا ایستگاه است و همچنین هیچ نقشه و سایتی وجود ندارد که در خصوص مسیر ها توضیح دهد و باید یا از مسافران و یا از راننده نام محله ای را که می خواهید بروید سوال کنید که این کار پیچیده ای است و حتمن باید با زبان آشنایی کامل داشته باشید تا متوجه توضیحاتشان شوید و بیشتر مسیر ها از کوچه های سنگفرش رد می شود که بسیار خراب و آزار دهنده است و تقریبا هر ده دقیقه اتوبوس ردمیشود که فرهنگ مسافران بالا است و در صورت ورود خانم باردار و افرا د مسن سریعا برای آنها بلند میشوندو معمولا زمان سفر با اتوبوس بسیار بالااست که برای رفتن از محله ما تا مرکز شهر حدود یک ساعت زمان لازم است در حالیکه با اوبر بیست دقیقه طی میشود و قیمت اوبر برای رفتن به مرکز شهر صد پزو است که نسبتا مناسب است اگر تعداد چهار نفر باشید . تاکسی های گذری و بی سیم نیز در سطح شهر تردد می کنند که نرخ ثابت دارند و معمولا از ۴۵ پزو به بالا شروع می شود در کل به غیر از اتوبوس ها که معمولا گرم و بدون کولر هستند تردد با اوبر وتاکسی بهترین شیوه است .
بعد از یک روز استراحت در هاستل شروع به کار کردیم که من از ساعت ۹ صبح برای رنگ کردن یک سالن برزگ رقص نقاشی دیوار را انجام می دادم و همسر نیزدر کافی شاپ مشغول شد که به علت گرمای هوا و رطوبت زیاد واقعا کار سخت و طاقت فرسایی بود . ولی تجربه جدیدی بود که از زندگی معمول روزانه خارج شده بودیم و در یک روستای دورافتاده مانند مردم ساده زندگی می کردیم و از نزدیک شاهد زندگی مردم مکزیک بودیم .در ساعت ۲ کار پایان می یافت و برای استراحت و ناهار می رفتیم که معمولا با خرید از سوپر نزدیک هاستل مایحتاج روزانه را می خریدیم و جالب این بود در روستا مغازه های قصابی تا ساعت ۲ باز بودند وبعداز ظهر بسته بودند که برایمان عجیب بود شاید از کار زیاد خسته می شدند و قیمت گوشت در روستا کمی ارزانتر از شهر بود و همچنین در ساحل بازار ماهی فروشی بود که دارای قیمت های بسیار ارزانتری بود که وقتی باقیمت شهر مقایسه کردیم متوجه شدیم . که مثلا ماهی تازه را می توانستیم هر کیلو ۴۰ پزو بخریم که در شهر تا ۱۲۰ پزو بود . با اینکه اتاقمان مرطوب بود و نور خورشید نداشت ولی بهترین اتاق هاستل بود و کرایه هرشب آن ۱۵ یورو بود . آرونا و وی لند زوج عجیبی بودند بعد از آن همه گردش و جهانگردی این نقطه را انتخاب کرده بودند برای ست و جالب اینکه دخترشان نیز در شهر وایارتا زندگی می کرد و هر از گاهی به پدر بیمارش سر می زد. آنها سرگذشتشان را تبدیل به فیلم کرده بودند و از ابتدای ساخت قایق فیلم برداری کرده بودند و حتی برش درختان را نیز با اره دستی انجام داده بودند و بعد از سفری آزمایشی به دریای نزدیک انگلستان سرانجام راهی این سفر بزرگ شدند و توانستند از اقیانوس اطلس با یک قایق دست ساز عبور کنند و ۲ سال نیز در قایق خود کنار ساحل ست داشتند . تا اینکه توانستند این هاستل را تهیه کنند .
آرونا با اینکه ۶۷ سال داشت ولی همچنان فعال بود و هرروز وظایف تهیه غذا و خرید منزل نظافت همسر بیمار و همچنین رسیدگی به امور هاستل را به عهده داشت . و روزانه چندین بار به طبقه بالا نیز سرکشی می کرد .و همچنان امیدوار و خستگی ناپذیر بود و درکنار آن فروش قهوه و تی شرت هم داشت و بخشی از هاستل را هم به فروش آثار زیبای صنایع دستی هویچول اختصاص داده بودند. که در توضیح اقوام هویچول یا ویکساریتاری باید بگویم از ساکنان بومی مکزیک هستند که بیشتردرسیرا مادر استان نایاریت و خالیسکو و سن لوییس ساکن هستند و دارای زبان مخصوص خود هستند که گیاه پیوت نزد ایشان بسیار مقدس است که کاکتوسی است کوچک وبرای انجام مراسم از شیره این گیاه استفاده می کنند و به علت اثرات بالای توهمی که دارد دولت مکریک مصرف خرید و فروش آن را برای سایر مردم ممنوع کرده و مجازاتی تا ۲۰ سال زندان به همراه دارد . ولی این قوم دارای موسیقی و صنایع دستی منحصر به فردی است که بسیار زیبا است و تابلوهای نقاشی با اشکال مختلف نیز از دیگر ساخته های دست این هنرمندان است . که آرونا و همسرش پس از سالها تحقیق در باره این قوم توانسته بودند کلکسیون زیبایی از آثار ایشان تهیه کنند . و شامل سوزن دوزی به همراه منجوق کاری بودو از حیواناتی که برای ایشان بسیار مقدس است مار و گوزن و عقاب است که در آثارشان بسیار زیاد به چشم می خورد . که چهار خدای اصلی ایشان گوزن آبی و گیاه پیوت و ذرت به همراه عقاب بوده است .و معتقد هستند دو نیروی متضاد کیهانی درجهان وجود دارد که اولی پدر ایشان نیروی خورشید است و دومی الهه آب است که ستاره های عقاب مانند خود را در مرداب می اندازند تا مارهایی که در مرداب هستند به آسمان رفته و ابرها را شکل دهند .آنها هر ساله برای انجام مراسم خاص خود و برداشت گیاه پیوت راهی کوه ویریکوتا در استان سن لوییس پوتوسی می شوند تا شمن ها برای ایشان سال پررونقی را پیش بینی کنند و همگان با مصرف پیوت به خلسه می روند . و بنا بر عقیده ایشان موجودات زمین از آب دهان خورشید تولید شدند که به صورت امواجی قرمز در روی دریا شناور بودند.و همچنین بر این بار هستند که باد الهه ذرت را برروی کوه آورد تا شکوفا شده و بارور شود . و خورشید را نیز پسر پرنده فاخته می دانند .
برای آشنایی بیشتر با نقاشی ها و آثار این قوم در اینستاگرام خود عکسهایی از این گالری را به نمایش گذارده ام . و لینک برای مطالعه بیشتر نیز در آرشیو پیوندهای روزانه آورده ام . برای ما که تصورات دیگری از مکزیک داشتیم و حالا وارد یک روستای کوچک شده بودیم کاملا دنیای عجیبی نمایان شده بود مردمانی آرام و مهربان که با خوشرویی نگاهمان می کردند و در بیان سلام و عصر بخیر همیشه پیش قدم بودندو در مدتی که ما در روستا بودیم هیچ گونه نشانی از ناامنی و خشونت ندیدم حتی در مواردی که شبها بیرون بودم و البته باید گفت که پلیس با حضور خود در تمامی ساعات روز و شب نظارت به اوضاع داشت . نام این روستا هم به خاطر میوه یک درخت که مانند گوش انسان است و در زبان هویچول به معنای گوش است هواناکاکتسله بود که کمی سخت بود تلفظ آن برای ما . ولی به خاطر اینکه در محیط کمی جنگلی بودیم پشه ها واقعا اذیت کننده بودند و هر بار برای ببیرون رفتم نیاز به کرم و پماد ضد پشه بود که خود بومیان و ساکنان محلی از دانه اسیاب شده یک میوه به نام گوانابانا برای دفع ات استفاده می کردند و در هفته اول تمام پای من و همسر از نیش پشه قرمز بود و خارش بسیار بدی داشت در خصوص عفونی بودن هم باید این توضیح را بدهم که دولت در فصل بارای اقدام به سم پاشی در خیابان و کوچه ها میکند و مواردی از زیکا و سایر پشه های عفونی رویت نشد و تنها برای کسانی که ساکن نزدیک رودخانه و یا مرداب هستند خطر پشه های عفونی وجود دارد که خوشبختانه نیش پشه های ما تایک هفته بعد خوب شد و اثری باقی نماند . و دیگر اینکه پشه ها بسیار علامه مند به گروه خونی اْؤ هستند و ویتامین سی نیز عامل دیگر جذب کننده شان است .همچین دیگر موجود مزاحمی که در هاستل بود نوعی جیرجیرک بود که شبها می خواند و صدای بسیار بلندی داشت که دوستان ایران فکر می کردند پرنده در حیات آواز می خواند البته حضور گاه و بیگاه سوسک هم در اتاقمان عامل مزاحم دیگر بود . در خصوص قیمت ها برای اجاره منزل در روستا هم باید بگویم که یک اتاق بدون کولر و آشپزخانه ۵۰۰۰ پزو و با کولر ۸۰۰۰ بود که شامل آشپزخانه نمی شد . هزینه ویزیت دکتر در روستا ۶۰ دلار بود که نسبت به شهر که ۲۵ دلار بود خیلی گران تر بود . روزها به کار وصحبت با دیگر مسافران در هاستل می گذشت و توانستیم دوستان دیگری از شیلی و کالیفرنیا ببینیم که برای کار به آنجا آمده بودند توضیحی در خصوص سایت ورک اوی بدهم که باید با خرید یک اشتراک سالاه ۵۰ یورویی عضو سایت شوید و برای هر نقطه از دنیا که تمایل به اقامت دارید شروع به جستجو کنید تا مواردی را که مورد نظر است شناسایی کنید و طی تماس با صاحب خانه و یا هاستل شرایط ایشان را جویا شوید که معمولا روزی ۵ ساعت کار است و در مقابل از جای خواب اشتراکی و یا شخصی به همراه صبحانه بهره مند خواهید بود که این نوع سفر برای کسانی که خواهان ارتباط جدید با فضای پیرامون خود هستند جالب است و در یادگیری زبان کشور هم کمک زیادی خواهد بود ولی دقت داشته باشید که حداقل زمان برای اقامت یک ماه است و باید حداقل زبان انگلیسی شما به حد قابل قبولی باشد سایتهای دیگری نیز هستند که مشابه هستند و همین خدمات را ارایه می دهند و نکته دیگر اینکه قبل از انتخاب محل مورد نظر خواندن توضیحات دیگر مسافران که قبلا در آن مکان کار کرده اند بسیار راهگشا خواهد بود .
از دیگر محصولاتی که خاص این منطقه بود یک قهوه بسیار خوش طعم بود که در ارتفاعات این استان می روید و آرونا تخصص خاصی در بو دادن دانه این قهوه داشت که از روستاهای دیگر برای خرید به هاستل می آمدند . در خصوص حادثه پیش آمده برای همسر ارونا باید این توضیح را بدهم که ۴ سال پیش در حین نصب تیرک های چوبی روی سقف هاستل از نردبان افتاده بود که باعث قطع نخاع شده بود و تنها به میزان بسیار کمی دستش حرکت می کرد و کلیه اموراتش وابسته به آرونا بودو برای من بسیار عجیب بود فردی که توانسته بود از تمام خطرات اقیانوس به سلامتی عبو کند چطور با یک بی احتیاطی کوچک خود را زمین گیر کرده بود و یاد سرنوشت لورنس عربستان افتادم که توانست از دوصحرای خطرناک سینا و نفود بدون ابزار جهتیابی امروزی و هم چنین عدم آذوقه کافی عبر کند و یک بی احتیاطی در موتور سواری نزدیک خانه خود در انگلستان فوت کرد . ولی در هر حال وی لند خاطرات بسیار جالبی از روستای اطراف و دیدار با شمن ها داشت که البته به سختی می توانست صحبت کند و سریع خسته می شد که ما توانستیم بخشی از خاطراتش را بشنویم و نکته جالب این بود که زامنی که برای دیدار از این اقوام در روستاهای مکزیک رفته و پولی برای برگش نداشته است به صورت اتفاقی یک ایرانی را در همان روستا میبیند که حاضر می شود پول برگشت وی را تقبل کند و شاید هیچ وقت من فکرش را هم نمی کردم که وقتی ملیتم را بگویم در روستای مکزیک یاد و خاطره خوبی از وطن من به جا مانده باشد که حتی پس از گذشت ۲۰ سال از آن ماجرا وی لند با شور خاصی راجع به آن هم وطن ناشناس من در مکزیک صحبت می کرد . و نکته جالب دیگر این بود که وی لند از نزدیک کارلوس کاستاندا را دیده بود و در همایش او در لس آنجلس شرکت کرده بود . او به خاطر مشکل معده که داشت و تنها غذایی که می توانست بخورد آب میوه پاپایا و کمی جو بود خیلی ضعف داشت و پس از نیم ساعت خسته میشد و بیشتر طول روز را در خواب بود .
نکته دیگری که برایمان عجیب بود نحوه بنایی کردن مکزیکی ها بود که در ساختمان مجاورمان مشغول ساخت یک رستوران بودند و از ساعت ۱۰ صبح شروع به کار میک ردند که معمولا تا ساعت ۹ شب ادامه داشت و کار با صدای موزیک بسیار زیاد همراه بود که واقعا آزار دهنده بود و صدای موزیک با صدای اره ترکیب می شد که ترکیب ناخوشایندی بود.به هر صورت در روستا هم خیلی نتوانستیم آرامش را تجربه کنیم و هرروز با صدای بنایی در اطرافمان مواجه بودیم . ولی در مقابل ساحل و دریای بسیار آرام و تمیزی داشت که برای قدم زدن وشنا بسیار مناسب بود . که بعد از صحبت با یک دوست مکزیکی دریافتم که بسیار از ویلاهای لب ساحل را کانادایی ها خریده بوند که بعد از کمی گردش در روستا متوجه شدم که ساکنان خارجی زیادی هم هستند که برای بازنشستگی این نقطه را انتخاب کرده اند. که اگر روی نقشه هم نگاه کنیم متوجه میشویم که به علت فرورفتگی که ساحل وایارتا و نایاریت دارد و کوه های اطراف به مانند یک دیوار طبیعی در مقابل توفان های اقیانوسی از این منطقه حفاظت کرده اند .و تنها در فصل بارانی شاهد بارش باران هستیم و توفان هایی که در سایر نقاط رخ می دهد در این منطقه رویت نمی شود که شاید به همین دلیل سرمایه گذاران فراوانی را به خود جذب کرده است . و درواقع ساحل ای ن منطقه تا لبه اقیانوس در حدود ۵۰ کیلومتر فاصله دارد. از دیگر جاذبه های دیدنی روستا بازار غذا و صنایع دستی است که از اول نوامبر باز می شود و گردشگران می توانند از آثار صنایع دستی و غذاهای خوشزه مکزیکی لذت ببرند . در هر صورت زمان در لاکروز به کار و صحبت می گذشت و ما در تعطیلات آخر هفته با دوستان شیلیایی تصمیم گرفتیم که از مناطق دیدنی اطراف هاستل نیز بازدید کنیم و در اولین فرصت راهی ساحل بوسریاس شدیم که در ۱۵ کیلومتری لاکروز بود و با ون های گذری به ازای هر نفر ۱۵ پزو به ساحل رفتیم و از دیدن شادی ولذت مردم در کنار دریا بهره مند شدیم و کمی هم آب تنی کردیم البته دستفروش ها نیز خیلی سمج بودند و به وجهی بود توانستند یک جفت گوشواره که مثلا میگفت نقره است ۱۰۰ پزو به من بفروشد که قیمت اولیه ۴۰۰ پزو بود . از دیگر سواحل دیدنی این منطقه که آروزیموج سواران است ساحل سیولیتا است که بسیار از طرفداران این رشته برای موج سواری را به خود جذب میکند . و در ۳۰ کیلومتری لاکروز است که برای رفتن اوبرگرفتیم به مبلغ ۱۸۰ پزو که جاده بسیار زیبایی بود وتمام از دل جنگل های بارانی می گذشت . ساحل تا ۱۰ متری دارای عمق کمی بود و به همین خاطر تعداد زیادی از گردشگران را به خود جذب کرده بود پس از شنا و استراحت و خوردن یک غدای مکزیکی با گرفتن اوبر به هاستل برگشتیم . از دیگر سواحی که میتوان در این منطقه بازدید کرد باهیا د باندراس و ساحل نیووایارتا است که همگی در فواصل کمی از هم قرار دارند .
در هفته آخری که هاستل بودیم آرونا جشنی به مناسبت ما و دیگر مسافران گرفت و از دوستانش نیز دعوت کرد که شب خاطره انگیزی بود و ماهم کمی آشپزی ایرانی بریشان انجام دادیم که همگی لذت بردند .به هر صورت ماهم ناچار بودیم لاکروز را ترک کنیم چرا که اتاق ما برای اقامت طولانی مناسب نبود و همچنین پشه ها در روستا بسیار ازار دهنده بودند با آرونا و ویلند خداحافظی کردیم و به همراه رفیق شیلیایی مان که یک روانشناس بود و برای کار و تفریح سفری ۲ ماهه به مکزیک کرده بود راهی شهر وایارتا شدیم تا بتوانیم راحت تر برای اجاره خانه اقدام کنیم و در ابتدا یک اتاق برای ۴ شب از سایت ایربی اند بی اجاره کردیم به ازای هر شب ۱۵ دلار که شامل امکانات کامل بود ولی در بالای یک تپه قرار داشت و برای رفت و آمد کمی سخت بود
در خصوص سایت ایربی اند بی باید بگویم که آمریکایی است و از ایران به هیچ وجه نمی توانید وارد شوید چرا که مشمول تجریمهای امریکا است و با اینکه من بار اول با موبایل توانستم رزرو کنم ولی برای بار دیگر متوجه شد که من ایرانی هستم و انجام نداد که برای من عجیب بود که چگونه متوحه شده است . این سایت بیشتر برای کسانی مناسب است که می خواهند بیشتر از یک هفته در جایی بمانند و امکان آشپزی دارند و می خواهند با جامحه محلی بیشتر آشنا شوند و البته قیمتهایش از هاستل گرانتر است و از برخی هتلها ارزانتر است و درصورتیکه تعداد نفرات زیاد باشد به صرفه است چرا که می توانید یک خانه کامل رزرو کنید و هزینه ها تقسیم می شود به هر حال توانستم توسط اقوام یک خانه دیگر رزرو کنم و به خانه جدید نقل مکان کردیم .که قبل از ادامه داستان جا دارد توضیحی در خصوص نحوه اجاره منزل و قیمتها در شهر وایارتا توضیحی بدهم.
برای رفتن به فرودگاه کن نیز می توان به ترمینال مرکزی شهر رفت که برای هر نفر ۸۸ پزو میباشد تافرودگاه و با تاکسی از درهتل می توان با ۲۰۰ پزو رفت که خیلی عجیب است تاکسی از اتوبوس ارزانتر می شود که این هم از عجایب مکزیک است و تازه سختی ترمینال و معطلی هم ندارد و سریعتر می رسیم . کمی زودتر به فرودگاه رسیدیم و به قسمت تحویل بار رفتیم که در کمال تعجب دیدیم هیچ گونه دستگاه ایکس ری نداشت برای تحویل چمدانها و ما مستقیما چمدان را تحویل شرکت هواپیمایی دادیم و با پیشنهاد کارمند شرکت ایرومکزیکو که گفت پرواز زودتر جا دارد به سرعت راهی گیت پرواز شدیم . و ۲ ساعت زود تر پرواز کردیم به سمت مکزیکو سیتی تا بعد از توقفی چند ساعته به سمت شهر وایارتا پرواز کنیم . شرکت ایرومکزیکو که خط ملی مکزیک است دارای کیفیت خوبی است و در طول پرواز نیز خدمات پذیرایی خوبی دارد که بلیط ما برای وایار تا به مبلغ ۳۳۰ یورو برای دونفر شد از کن به پورتووایارتابا یک توقف ۳ ساعته در مکزییتی. فردوگاه خوازر در پایتخت منظم و تمیز بود و خدمات راهنمایی مسافران نیز خوب بود و برای ناهار نیز می توانید یک تکه پیتزا با قیمت ۲۵ پزو بگیرید که نرمال است و خیلی گران نیست و البته بیشتر پروازها برای شهرهای آمریکا است و تقریبا ۷۰ درصد مسافران آمریکایی بودند . پرواز ما به وایارتا یک ساعت طول کشید و بعد از ظهر به شهر زیبای وایارتا رسیدیم که با دیدن هوای مرطوب و شرجی شوکه شدیم که نسبت به کن رطوبت بیشتری داشت در ادامه سفر نیاز داشتیم تا به روستای لاکروز برسیم که بعد از مذاکرات با تاکسی های فرودگاه توانستم یک تاکسی به مبلغ ۶۰۰ پزو برای لاکروز بگیریم که حدود ۳۰ کیلومتر تا فرودگاه فاصله داشت و در نهایت ساعت ۷ به مقصد رسیدیم . البته اتوبوس های بین شهری نیز وجود دارند که به علت دیر بودن ساعت و بار زیاد نمی توانستیم ار آنها استفاده کنیم و التبه با تاخیر زیادی همراه است که ممکن است تایک ساعت طول بکشد چرا که در تمام بین راه توقف دارد . صاحب هاستلی که ما برای دیدنشان میرفتیم یک زوج انگلیسی بودند که در ۴۰ سال پیش توانسه بودند با یک قایق دست ساز و بچه ۳ ساله شان از اقیانوس اطلس عبور کنند و پس از زندگی ماجراجویانه و دیدار از آمریکای لاتین و قاره آمریکا در نهایت در روستای لاکروز ساکن شده بودند و در اوایل به کار چاپ تی شرت با طرح های اقوام هیوچول می کردند و سپس با اجاره یک رستوران و تبدیل آن به هاستلی ساده روزگار سالمندی را می گذراندند و متاسفاه ۴ سال پیش همسر خانم در طی حادثه سقوط از نردبان دچار معلولیت شدید شده بود و تمام وظایف منزل و هاستل بر عهده خانم۶۷ساله بود که هرروز ناچار بود همسر معلول را ورزش دهد رسیدگی کند و به امورات هاستل بپردازد که از طریق سایت اینترنتی ورک اوی درخواست نیروی داوطلب کرده بود بعد از دیدن درخواست ما برای هاستل ایشان با تاریخ ما موافقت کرد و به همین دلیل ما راهی این هاستل شدیم .
اتاقی به ما پیشنها داد برای من که اولین بار با چنین صحنه ای مواجه می شدم بسیار عجیب بود اتاق سقف نداشت و پنچره هم نداشت و تنها وسیله خنک کننده یک پنکه بود در یک فضای ۸ متری کوچک با پشه های زیاد که حتی برای چند دقیقه هم نمی شد دوام آورد چرا که صدای محیط بیرون نیز اذیت کننده بود و دیدن این وضعیت تصمیم گرفتیم که همان شب آنجا را ترک کنیم که پس از صحبت و بیان مشکل ایشان راضی شد و یک اتاق مستقل در طبقه پایین هاستل را که دارای حمام و آشپزخانه مستقل با یخچال و کولر بود به ما داد و ما از آن وضعیت دشوار رها شدیم .البته فصل ورود ما در لاکروز هوا بسیار گرم وشرجی باباران بود که شاید برخورد اولین باربا چنین هوایی برای ما خیلی عجیب بود و انتظار دیدن اتاق بدون سقف و پنجره را نداشتیم که برای محلی ها یک امر عادی بود وبسیار از خانه های ارزان پنجره نداشتد و فقط توری بود برای پشه ها. بعد از کمی صحبت با همسر آرونا که در بستر بود به اتاق جدید رفتیم تا استراحت کنیم . در لاکروز آب لوله کشی خوردنی نیست و باید آب نوشدنی جدا گانه تهیه کرد و همچنین گاز در کل مکزیک توسط کپسول های بزرگ تامین می شود که به مبلغ ۵۵۰ پزو و حداقل می توان تا ۶ ماه از یک کپسول استفاده کرد . و هرروزه ماشین های حامل کپسول های بزرگ از تمام شهر ها و روسا ها رد می شوند و قیمت یک بشکه آب ۲۰ لیتری نیز ۲۰ پزو است که هرچه سایز بطری کوچکتر شود قیمت آن بیشتر میشود و مثلا برای یک بطری ۱.۵ لیتری در سوپر باید حتی تا ۱۵ پزو پرداخت کنید . نانوایی ها نیز از آرد ذرت پخت می کنند که به صورت کیلویی فروخته میشود تا ۱۰ پزو که می توانید تهیه کنید و اگر نان گندم یاجو دوست داشته باشید باید از فروشگاه یا سوپر تهیه کنید . که نان فانتزی در اینجا بسیار گران است و مثلا یک باگت بزرگ تا ۲۵ پزو است که در مقابل نان تست ۳۰ عددی ۱۷ پزو است خلاصه در بحث نان من که متوجه نشدم چرا اینقدر نان گران است و تنها نان ذرت ارزان است . ولی سرعت اینترنت بالااست و تا ۱۲۰ مگ عضه می شود که شامل برخی کانالهای اینترنتی است که حدود ۵۰۰ پزودر ماه هزینه دارد . و برای خرید کلی بهتر است از فروشگاههای بزرگ اقدام کنید که شامل تخفیف هم میشود و معمولا دردوشنبه ها قیمت ارزانتر است. و التبه تمام اقلام خانگی و صوتی تصویری با اقساط کم برای شهروندان ارایه میشود که هر فروشگاه پیشنهادات جذابی برای مشتریانش دارد . هزینه آب نیز ماهانه است و کمی گران است که مثلا برای یک خانه با مصرف ۳۳ متر مکعب حدود ۴۰۰ پزو میشود و همچنین برق برای مصرف روزانه کولر گازی کمی گران می شود و باید به ناچار تنها یک تاق را با کولر گازی خنک کرد و بقیه فضا را با پنکه خنک می کنند که تاثیر چندانی ندارد در هوای شرجی . قیمت گوشت گاو چرخکرده نیز از کیلویی ۱۰۰ پزو تا ۱۵۰ پزو متغیر است و مرغ کامل نیز از ۳۰ پزو تا ۴۰ پزو قیمت متغیر است که نسبت به مرغهای ایران دارای عطر وبوی بهتری است و به هیچ عنوان بو نمی دهد حتی پس از گذاشتن در یخچال برای روز بعد .
توضیحی در خصوص نرخ پزو بدهم که در حال حاضر یک دلار آمریکا تا ۱۸.۵ پزو ارزش دارد و مثلا ۱۰۰ دلار ۱۸۵۰ پزو است و تقریبا هر پزو با قیمت ایران حدود ۶۵۰ تومن میشود با دلار الان و قیمتها حتی با نرخ دلار کنونی ارزان است و مایحتاج خوراکی ارزان است و مثلا یک کیلو برنج خوب در فروشگاه می توانید با ۱۳ پزو تهیه کنید ویک لیتر شیر خوب نیز تا ۱۴ پزو قابل تهیه است که قیمت میوه وسبزیجات در این فروشگاهها بسیار بالاست مثلا پیاز هر کیلو ۲۴پزو است در حالیکه در مغازه می توان با ۹ پزو تهیه کرد . و البته اگر در وال مارت خرید کنید برای خرید بالاتر از ۱۰۰ پزو می توانید از نرخ تبدیل بهتری برخوردارشوید که برای توریستهای آمریکایی خیلی مناسب است . و البته مشکلی که برای تبدیل دلار داشتیم این بود که تنها بانکی که حاضر بود دلار ما را تبدیل کند بانک آزتک بود و هر شعبه این بانک نرخ مختلفی داشت و نرخها متفاوت بود و برخی از شعب نیز با پاسپورت ایرانی تبدیل نمی کردند و یک مشکل اساسی بود که ما هربار باید فقط به یک شعبه خاص مراجعه می کردیم که دارای نرخ پایینتری بود . و در حالیکه صرافی نیز هست ولی دارای نرخ بسیار پاییننری از بانک است و توصیه نمیشود.و تنها در هر روز می توانید ۳۰۰ دلار تبدیل کنید .
سفر یک روزه ما برای دیدار از چیچن ایتزا و آثار باقیمانده تمدن مایا راس ساعت ۷ با سوار شدن به اتوبوس در جلوی هتل آغاز شد و پس از اینکه تمام ی۵۰نفر مسافران سوار شدند راهی سفری ۶۰ کیلومتری برای دیدار از مهمترین جاذبه شبه جزیره یوکاتان شدیم .راهنمای ما در این سفر جذاب و دیدنی آقای میانسالی به نام آرتور بود که با تسلط کامل به زبانهای انگلیسی و اسپانیایی در تمام مدت سفر اطلاعات کامل و جذابی در خصوص این تمدن بزرگ ارایه می داد . و البته در باتدا در خصوص پشه ها تذکرات لازم را داد تا ما از شر نیش آنها در امان باشیم . تمدن بزرگ مایا ریشه در تمدن اولمک دارد که تقریبا به ۷۰۰۰ سال پیش می رسد و اولین اقوام ساکن امریکای مرکزی اولمکها بوده اند که بعد ها مایا از آنها جدا می شوند تمدن خود را در مکزیک و گواتمالا و بلیز کنونی گسترش می دهند که هم اکنون آثار بسیار جالبی در گواتمالا و بلیز از آنها به جای مانده است .
آنها با مهارت خاصی که داشته اند از ترکیب ۲ تقویم شمسی وقمری تقویم جالبی درست می کنند که دارای یک سیکل ۵۲ ساله بوده است و برای هر سال قمری نیز ۱۳ بار دوره ماه کامل را در نظر گرفته اند که البته باید گفت اعداد ۴ و۱۳ برای آنها اعداد مقدسی بوده اند و هم چنین موفق می شوند در بلیز کنونی رصدخانه مهمی را به نام کاراکول بنا کنند که مرکز اکتشافات ستاره شناسی آنها بوده است و اکنون بقایای آن موچود است . و سیستم شمارش آنها نیز فقط شامل اعداد ۰و۱و۵ بوده است که توانسته اند محاسبات بیشماری را با همین ۳ عدد انجام دهند .و متاسفانه در اثر هجوم اسپانیا در قرن ۱۶ میلادی اکثر آثار و نوشته های آنها توسط کشیشی که فکر می کرد این آثار خرافاتی و ضد دین مسیحیت هستند سوزانده شدند و بیشتر مایا ها نیز قتل عام شدند که اکنون بیشترین تراکم جمعیت را در شهر مریدا دارا هستند و می توانند به زبان اصلی خود تکلم کنند .
در راه چیچن ایتزا به شهر کوچک وایادولید رسیدیم که دارای معماری دوران استعمار اسپانیاست و اکثر آثار تمدن مایا نیز در آنجا تخریب شده است و کلیسایی نیز بر روی معبد مایایی بنا شده است .که در ضمن دیدار از کلیسا توانستی نقاشی مار را که نماد مایایی است و چشم سوم را نکه نماد ماسونی است در کلیسا ببینیم . در اینجا نیز راهنما توضیح داد که کسانی که مایل باشند می توانند با دادن تاریخ تولد خود به استاد مایایی تقویم و پیش بینی شخصیتی خود را داشته باشند که من نیز مشتاق شدم و درخواست کردم . که در پایان سفر جزوه ای به تحویل شد که شامل محاسبه سن با تقویم مایایی و خصوصیات رفتاری وشخصیتی من بود که جالب بود .
یکی از علل اصلی رشد تمدن مایا در مکزیک کشف ذرت در این منطقه بوده است که به آنها قدرت کشاورزی و استفاده از زمینهای حاصل خیز این منطقه را داده است که مایا ها نیر برای احترام و قدردانی از این موهبت یکی از خدایان اصلی خود را به نام خدای ذرت نام نها ده اند و هم چنین یکی از حیوانات اصلی که برای آنها از احترام زیادی داشته است مار است که در تمام معابد و آثار معماری آنها نماد مار موجود است که این هم ریشه در زمان حضور آنها در گواتمالا دارد که به باورشان ماری پرنده را دیده اند که نماد حاصل خیزی و باروری بوده است . و حتی به عنوان نماد خورشید نیز به کار رفته است .
مایا ها برای ماه نیز احترام خاصی قایل بودند وتمام پیش گویان و منجمان آنها به حرکت ماه زمان کامل شدن آن برای کشت محصول و حتی تولد فرزند توجه خاصی ذاشته اند که برای پیش بینی سرنوشت فرد وشخصیت شناسی وضعیت ماه درروز تولد فرزند از اهمیت بالایی برای آنها برخوردار بوده است و برا ین عقیده بودن که سیکل باروری در ن که تقریبا ۱۳ بار در سال است دقیقا بر اساس حرکت ماه که آن هم ۱۳ بار در سال کامل می شود تنظیم شده است . و بر همین منظور بود که به چهار خدای اصلی و در واقع نیروهای طبیعی و ۱۳ بار تکامل ماه در سال اعتقاد داشتند و بر همین اساس تقویم ۵۲ ساله خود را طراحی کردند . زبان نوشتاری آنها به صورت هیروگلیف بود و از پوست نوعی درخت برای نوشتن استفاده می کرده اند که تا کنون نیز سالم مانده است .آنها سیستم آبرسانی پیشرفته ای نیز داشتند که آب سالم و تمیز را از سرچشمه ها با کانال به شهرهایشان می رساند که به تازگی نیز در بلیز در وسط جنگل های بارانی بخشی از این لوله کشی با ابزار رادار و لیزر پیدا شده است .نکته قابل توجه در باره شکل ظاهری آنها که همچنان دست نخورده باقی مانده است نداشتن گردن است که به نظر می رشد سرشان به تنه چسبیده است و قد بسیار کوتاهی دارند که نشان از دست نخورده بودن نزاد آنها دارد .
البته متاسفانه بیشتر آثار و نوشته های شان در هجوم اسپانیا از بین رفت و تنها بخش بسیار کمی از این آثار نجات پیدا کرد و دانشمندان توانستند زبان هیروگلیف استفاده شده را ترجمه کنند و تمدن مهم دیگری که نیز در اثر این هجوم از بین رفت تمدن آزتک ها می باشد که شهر بزرگ مکزیکو سیتی در روی خرابه های شهر باستانی آزتک ها بنا شده است و تمام معابد به دست مهاجمان اسپانیایی تخریب شد . و به همین علت است که مکزیک مهدتمدن های بزرگ و مهم آمریکای مرکزی بوده است که هنوز آثار بسیاری از این تمدنها برای محققان ناشناخته مانده است و همچنان هرروز مطالب جدیدی در باره این تمدن های باستانی کشف می شود . که می توان گفت بعد از تمدن مصر تمدن آمریکای مرکزی در این سوی دنیا به چنان رشد وشکوفایی بی نظیری رسیده است .
وایادولید کوچک و زیبا را با مردم ریزو مهربان مایایی ترک کردیم و راهی ادامه مسیر شدیم تا با دیدار از یک روستای مایایی و دیدار با یک شمن کمی از آداب ورسوم آنها را از نزدیک ببنیم . البته راهنما توضیحات جالبی در خصوص نقش شمنها در مکتب مایا داد و از تجربه خودش برایمان گفت که به علت افتادن از نردبان پایش دچار جراحت زیادی شده و به علت ضربه به سرش دکتر ها نیز نتوانسته اند درمانی برایش تجویز کنند که در نهایت با کمک مادرش که یک شمن را می شناخته است توانسته است که بهبودی خود را دوباره بازیابد. و همچنین در باره یک سنگ سیاه آتشفشانی به نام اوبسیدین برایمان صحبت کرد که شمن ها برای دفع انرزی ها منفی و طلب سلامتی و روزی از آن استفاده می کنند .در ابتدای وروددمان به روستا شمن به استقبالمان آمد و با خواندن دعاهایی به زبان مایایی که عجیب بود به ما خوش آمد گفت و سپس چندین نفر از مسافران راانتخاب کرد و با خواندن دعاهایی برایشان آرزوی سلامتی کرد و البته کمی ازشرح حال زندگیشان گفت که نمی دانم تا چه حد درست بود .سپس با یک عود خاص که بر سر تک تک افراد چرخاند و استفاده ا سنگ سیاه اوبسیدین با پاشیدن آب از کاسه ای مراسم را به اتمام رساند . سپس از گالری و فروشگاه صنایع دستی آنها بازدید کردیم که بسیار بزرگ و زیبا بود و آثار هنری مختلفی برای فروش بود که یمتها بسیار بالا بود وبه دلار بود که در چیچن ایتزا توانستیم ارزانتر از قیمتهایشان گیر بیاوریم. سپس از تکیلای معروف مایا بازدید کردیم که از ذرت تهیه میشود و مزه خاصی دارد .
سپس برای ناهار به رستوران به رستوران با بوفه باز رفتیم که شامل انواع خوراک های معروف مکزیک مانند تاکو و تردیلابود به همراه سوسیس و پاستا ودونر کباب و مرغ بریان که شامل دسر ونوشیدنی هم بود در هنگام سرو غذانیز از رقص زیبای جوانان مایایی لذت بردیم.که با تبحر خاصی با گذاشتن یک بطری تکیلا بر روی سرشان به چرخش در می آمدند. در پایان نیز متصدی رستوران برای جمع آری انعام اجباری به تمام میز هاسر کشید و انعام را جمع آوری کرد . در توضیح انعام باید بگویم که در مکزیک به علت اینکه حقوق و مزایای کارگران و خدمتکاران بسیار پایین است دادن انعام به آنها کمک زیادی می کند و حتی بیشتر درامدشان از انعام است و حتی خود مکزیکیها نیز همیشه انعام خوبی پر داخت میی کنند. روستا را برای دیدن از چیچن ایتزا ترک کردیم و البته باران خفیفی هم باریدن گرفت که احتمال نیش پشه ها را افزایش داد چرا که آنها در جنگل هستند و هنگام باران از جنگل به شهر هجوم می آورند و بیشتر گزش ها در فصل بارانی اتفاق می افتد. با گرفتن بلیط ها وارد محوطه باستانی شدیم و هیجان زیادی داشتیم چرا که بعذ از طی هزاران کیلومتر این
فرصت رویایی را داشتم که از معبد ال کاستیو بزرگترین معبد مایا دیدن کنم .این معبد متعلق به خدای آسمان بوده و این مجموعه دقیقا در قلب جنگل های شبه جزیره یوکاتان بنا شده است و هرساله کاهنان معبد با اجرای مراسم خاصی افرادی را که از مخدرهای گیاهی سرمست بود قربانی می کرده اند و قلبش را به خدای آسمان هدیده می کرده اند و جسدش نیز هدیه به عقاب و جگوار میشده است که از اهمیت و تقدس بالایی برای آنها بر خوردادر بود است . از دیگر نکات با اهمیت چیچن ایتزا این بود که ای هرم بزرگ ۴ وجهی در هر طرف دارای ۹۲ پله است که مجموع روزهای سال است و تا ۲ سال پیش قابلیت بالارفتن داشت که ولی اکنون پله ها بسته بود. و جالبتر اینکه معبد ۲ صورت آتیک ساخته شده بود و هنگامی فرمانده یا پادشاه در بالای آن صحبت میکرده است تمامی افراد در پایین معبد صدا را با کیفیت خوبی میشنیده اند. هم چنین زوایای معبد طوری طراحی شده که در ابتدای اعتدال بهاری و پاییزی سایه مار برزمین می افتاده است . و نشان از تغییر فصل را برای آنها داشته است . در کنار معبد نیز زمین بازی بزرگی قرار داشت حلقه سنگی به یک طرف دیوار درارتفاع بلندی نصب شده بود که بازیکنان که معمولا شامل دو رقیب درگیر جنگ بودند برای پایان دادن به اختلافات این بازی را انجام می داده اند و تیم پیروز باید اولین توپ را با استفاده از سر یا شانه خویش به داخل سوراخ سنگی می انداخته اند . که بسیار سخت و پیچیده است و این بازی در حضور امرای ارتش هر دو طرف انجام میشده و تیم بازنده نیز در صورت شکست هماجا قربانی میشده است . و التبه جالب اینجاست که خون مهمترین منبع غذایی برای آنها بوده است و قربانی کردن یک موجود زنده بهترین هدیه ای بوده است که به خدایان خود ارزانی می داشته اند . و بر این عقیده بوده اند که خدایان نیز در انجام بعضی کارها مانند همان ورزش توپ در حلقه به آنان یاری می رسانده اند و همچنین بچه ها را نیز در شرایط خاصی قربانی می کرده اندو برخی بر این باورند که که در ۴ روز اجرای مراسم حدود هزار نفر قربانی می شده اند و البته بیشتر قربانیان مرد بوده اند و خون به رنگ آبی را به خدای چاک هدیه می کرده اند و معتقد بوده اند که خدا نیز بران را برای رشد ذرت برای آنان ارزانی می داردو مانند فراعنه مصر که عقیده داشتند باید برای بعد از مرگشان نیز خدمت کار داشته باشند و به همین منظور افرادی را قربانی می کرده اند .
در خصوص این سایت باستانی و اطراف آن مطالب بسیار زیادی وجود دارد که نیازمند مطالعه کامل در خصوص تمدن و علم این اقوام پیشرفته است که در دوران باستان به چنان سطح بالایی از علم نجوم رسیده اند و هم اکنون علت اصلی مهاجرت یکباره آنان قبل از تهاجم اسپانیا هنوز بردانشمندان معلوم نشده است چرا که برخی از شهرهای آنها در گواتمالا و بلیز قبل از هجوم اسپاینا به یکباره از جمعیت خالی شده است و تنها دانشمندان گمان می کنند بر اثر بیماری و کمبود مواد غذایی از بین رفته اند . و تنها مقدار کمی از خط باستانی آنها یافت شده است و نحوه ساخت این هرم های عظیم نیز هنوز پوشیده در هاله ای ابهام است . در هر حال این مقدار مختصر اطلاعاتی بود که تموانستم راجع به فرهنگ و عقیده مایا پیدا کنم و علاقه مندان برای مطالب تخصصی تر می توانند در اینترنت و یوتوب فیلمهای بسیار زیاد مستند را در این خصوص پیدا کنند .
بعد از دیدار از بقایای آثار باستانی مایا و خرید یادگاری از دستفروشان زیادی که در اطراف معبد بودند راهی دیدار از بخش آخر تور که همانا دیدار از سنوت بود شدیم. سنوت که ریشه ای مایایی دارد و به معنی ۤشار عمیق است برای آنها بسیار مقدس بوده است حاصل ریزش سنگ در دل زمین و پیدایش چشمه ای طبیعی است که در جنگلهای منطقه تعداد زیادی از این سنوت ها وجود دارد و مایا ها از یان سنوت ها برای انداختن اجساد قربانیان استفاده می کرده اند. م معمولا عمق آنها تا ۴۰ متر هست و عرضی بین ۳۰ تا ۴۰ متر دارند و برای شنا و استراحت بعد از یک روز کامل در طبیعت مکان های زیبایی هسند که یک ساعت در این جا نیز توانستیم استراحت و شنا کنیم که البته با رعایت موارد ایمنی بود و تمام شناگران می توانستند جلیقه نجات داشته باشند . درنهایت تور ما با بازدید از این جاذبه زیباب طبیعی پایان یافت و راهی کن شدیم که در بازگشت نیز راهنما بعد از معرفی همکارانش در اجرای تور از مسافران درخواست کرد که در صورت تمایل به آنها انعام دهیم که در مکزیک به علت سطح پایین دستمزد می توان گفت که چشم زیادی به انعام مسافران دارند . بعد از یک سفرر زیبا و هیجان انگیز دز نهایت ساعت ۹ در هتل بودیم . نکته قابل توجهی که به عنوان یک راهنما با آن مواجه شدم و برایم جالب بود اینکه ظرفیت این اتوبوس حدود ۶۰ نفر بود و هرکدام ازمسافران از هتلهای مختلفی بودند ولی تمام ایشان درست سر ساعت جلوی درهتل آماده بودند و ما معطلی برای سوار شدن نداشتیم و همچنین در طی بازدید از مکان های مختلف همگی سر ساعت جلوی اتوبوس حاضر بودند بدون هیچ گونه اعتراض و مشکلی که در مقایسه با هموطنان عزیز وقتی خاطرات سفرهای مختلف را مرور می کنم که حتی برای یک ون ۲۰ نفره در ترکیه چقدر باید انتظار بکشیم تا تک تک افراد جمع شوند و یادم می آید که در موزه لوور مسافر عزیز چقدر غر میزد که چرا اینجا اینقدر بزرگ است و خسته شدم که واقعا آدم نمی داند چه جوابی باید بدهد و حتی با اینکه تعدادی بچه با ما بود ولی ما هیچ گونه صدای اعتراض و غر از آنها نشنیدیم . و این خرده فرهنگ هاست که وقتی در جاهای دیگر با آن برخورد میکنیم متوجه میشویم چه قدر اختلاف بین ما و ایشان وجود دارد .
روزبعد نیز به دیداز از سواحل زیبای کن رفتیم و استراحت کردیم تا برای سفر به مقصد بعدی آماده شویم .شب نیز در نزدیکی هتل ما جشنواره موزیک و غذاهای محلی مکزیک به مدت یک ماه برقراربود که توانستیم به دیدار جشنواره برویم و از نزدیک با فرهنگ و غذاهای محلی مکزیک آشنا شویم که شامل انواع رقصهای محلی بود که توسط زوجهای رقصنده انجام میشد و انواع نان شیرینی و ذرت مکزیکی با چند مدل سوسیس سرخ کرده که بیشتر توجه ما به تاکوهای خوشمزه جلب شد که شامل گوشت لوبیا و سبزیجات بود و مزه خوبی داشت و اولین تجربه ذرت مکزیکی و تاکو را دراین جشنواره تجربه کردیم .که واقعا من تازه با مفهوم سس تند مکزیکی آشنا شدم . که برای یک ذرت مکزیکی شاید تا ۳۰ مدل سس وجود داشت. و قسمت بیشتری از ذرت در سس مایونز و پنیر چرب قرار داشت . که شاید یکی از دلایل اصلی اضافه وزن اکثر مکزیکی ها این باشد که مقدار زیادی سس مایونز پرچرب و همچنینی لبنیان پرچرب با روغن به صورت روزانه مصرف می کنند و البته این نکته ار هم در نظر داشته باشید که مقام اول مصرف کوکاکولا در دنیا را دارا هستند و تقریبا هر مکزیکی در طول روز یک شیشه کوکا می نوشد . نکته قال توجه اینکه در مکزیزک فروشگاه های زنجیره ای مختلفی هست مانند وال مارت و کاسکو که آمریکایی هستند و کیفیت و قیمت بالاتری دارند و فروشگاههای زنجیره ای دیگری که مکزیکی هستند مانند چدرای مگا و سوریانا که قیمت های متعادل تری دارند و بیشتر مکزیکی ها از این فروشگا ها خربد می کنند . که خوشبختانه هتل ما نزدیک یک مرکز خرید بود . و الته باید دقت داشت که سوپر مارکت اوکسو تقریبا در هر ۴ راهی هست و البته قیمتهای بالاتری دارد . و وسیله حمل و نقل نیز اتوبوس های شهری بود که بسیار گرم و بدون کولر بود برای هر نفر ۱۰ پزو و تاکسی های گذری و اوبر که اوبر قیمت مناسب تری داشت و راحت و سریع بود که بهتر است در بدو ورود یک سیم کارت به قیمت حدود ۱۲۰ پزو خریداری کنیم که دو کمپانی معروف تلسل و ای تی اند تی هست و اولی مکزیکی است و دومی آمریکایی که اولی آنتن دهی بهتری دارد و کمی گرانتر است و دومی که آمریکایی است ارزانتر است ولی ممکن است آنتن دهی اش کمی ضعیف تر باشد البته اینترنت گوشی بسیار کم است وبرای خرید اینترنت باید حداقل ۱۰۰ پزو برای ۱ گیگ پرداخت کنیم و مهلت زمانی ۱۷ روزه دارد که در صورت عدم مصرف باطل می شود که البته شرایط کمپانی آمریکایی بهتر وارزانتر است که متاسفانه من تلسل گرفتم باراهنمایی یک دوست مکزیکی . و برای شاررز اینترنت گوشی هم می توان از اوکسو استفاده کرد .
همانطور که در مطالب پیش گفتم این نوشته ها برای کسانی که خواهان زندگی جدید و تولد فرزندشان در مکزیک هستند سود مند است و در خصوص گرفتن ویزا و مدارک من هیچ کمکی نمی توانم انجام دهم چرا که هر شخص مصابه اختصاصی با کنسول سفارت دارد که البته مترجم هست در کنار شما و میتوانید به فارسی هم صحبت کنید که التبه من خودم مصاحبه را به زبان اسپانیایی انجام دادم که شاید کمی تاثیر داشته است . فقط در زمان مصاحبه آنها می خواهند از این نکته اطمینان خاطر پیدا کنند که شما فامیلی در آمریکا ندارید و قصدتان از ویزای مکزیک رفتن به آمریکا نیست .و اینها تمام نکاتی است که من خودم با آن مواجه شدم .
برای ویزا نیز مبلغ با دلار ۴۲۰۰ محاسبه میشود و هر شخص باید به حساب سفارت نزد بانک ملی واریز کند و در زمان مصاحبه احتیاجی به پول نقد نیست . دقت کنید که زمان مصاحبه ممکن است خیلی معطل شوید و حتی چند ساعت لازم باشد که بمانید که عادی است و حتمن دقت شود که برنامه سفر کامل و دقیقی داشته باشید و تمامی بلیط ها و رزور هتل ها انجام شده باشد . و بتوانید از حفظ برنامه سفر خود را توضیح دهید .معمولا از زمان مصاحبه تا نتیجه ۲ هفته طول می کشد که با تلفن به شما خبر می دهند .در خصوص بلیط و هتل نیز می توانید از سایتهای معتبر خرید کنید و رزرو تان نیز از سایت بوکینگ قبول است . البته برای بلیط مهر دفتر خدمات مسافرتی را فراموش نکنید.
در زمانی که ما برای بلیط اقدام کردیم تنها راه موجود برای مکزیک از طریق فرانکفورت بود که با پروزا لوفت هانزا از استانبول انجام میشد که ما ناچار شدیم یک روز را در فرانکفورت توقف کنیم و البته اکنون پرواز مستقیم استانبول به کن توسط ترکیش برقرار شده که قیمت آن خیلی مناسب تر است و راحت تر است . و دیگر نیازی به داشتن ویزای شنگن نمی باشد و دقت کنید که رفت و برگشت نیز مستقیم باشد تا اگر ویزای شنگن ندارید دچار مشکل نشوید .حداقل حضور هم می تواند یک ماهه باشد و برای یک ماه می توانید شهر مهم را در برنامه خود داشته باشید .
به هر صورت حرکت ما از تهران ۱۲ آگوست به مقصد ترکیه با پرواز ایران ایر شروع شد که البته با تاخیری ۱۲ ساعته همراه بود و ناچار شدیم که این مدت را در فرود گاه استانبول تا صبح به سر کنیم در واقع بلیط ما به صورت یکطرفه کنسل شد و ناچار شدیم بلیط یک روز قبل را بگیریم که این هم از مزایای پرواز ایرانی است .در نهایت ساعت ۱۲ با پرواز لوفت هانزا راهی فرانکفورت شدیم که البته در فرودگاه استانبول مراحل امنیتی صدور کارت پرواز خیلی طولانی شد و نیم ساعتی معطل شدیم و این راهم بگویم که اگر اینترنتی کارت پرواز را صادر کنید بسیار راحت خواهید بود که ما هم این کار را کرده بودیم .
درفرودگاه فرانکفورت نیز قبل از این که از هواپیما پیاده شویم ماشین پلیس مدارک تمامی مسافرین را چک می کرد تا در صورت هر گونه نقصی از ورود به خاک آلمان جلوگیریب کنند که حتی بلیط برگشت ما راهم چک کردند.و سپس در مقابل کنترل گذرنامه نیز مامورین بسیار سختگیری بودند که دوباره تمام مدارک و حتی پول مسافران را چک می کردند . که با توجه به تعداد ورود ما به حوزه شنگن مشکل خاصی پیش نیامد .
با گرفتن اتوبوس هر نفر ۵ یورو به هتل رفتی که نزدیک فرودگاه بود و بسیار تمیز و مجلل با تمامی امکانات به ازای هر شب ۷۱ یورو که ارزش داشت و البته بعداز ظهر نیز باران گرفت و فرصت دیدار شهر را از دست دادیم .صبح نیز پس از خوردن صبحانه مفصل هتل با شاتل راهی فرودگاه شدیم تا سفر اصلی را آغاز کنیم. فرودگاه فرانکفورت با اینکه بسیار پر ترافیک و بزرگ است ولی خیلی قدیمی و کثیف بود که اصلا انتظار نداشتم این چنین کثیف و قدیمی باشد و مامورین بسیار سخت گیر وخشنی دارد که کاملا دارای روحیه آلمانی هستند . پرواز سر ساعت انجام شد و راهی سفری ۱۲ ساعته شدیم تا برای اولین بار قدم بر قاره ای جدید بگذارم. البته اینجتا
در طول پرواز ۲ وعده غذای گرم سرو می شود و چندین بار نیز نوشیدنی سرو می شود و می توانید با فیلم و بازی خود را سرگرم کنید که در نهایت هواپیما در شهر ساحلی کن به زمین نشست ای را هم یاداوری کنم که برای ورود به مکزیک باید فرمی را که در هواپیما به شما میدهند با دقت پر کنید تا در کنترل گذرنامه تان مهر شود و این به منزله سند حضور شماست و نباید گم شود چرا که هزینه ای ۳۵ دلاری دارد صدور مجدد آن .
در فرودگاه کن پس از اینکه دتی در صف ماندیم نوبتمان به یک دختر ۱۸ ساله افتاد که معلوم بود خیلی محتاط بود و نمی خواست به راحتی به ما اجازه ورود بدهد که به مدارک ما گیر داد و گفت منتظر شویم که نهایتا بعد از نیم ساعت که تمام رزرو هتل را دیدند و بقیه مدارک را ترجیح دادند با خود من صحبت کنند که از هدفم برای سفر پرسید و میزان پول همراهم که البته اینجا هم زبان اسپانیایی کمک کرد تا افسر مربوطه راضی شود که ما قصدمان سفر و توریستی است و اگر کمی شانس داشتیم و به مامور مرد برخورده بودیم شاید راحت تر بود ورودمان . به هر حال مهر ورود در پاسپورت زده شد و ما وارد مکزیک شدیم .
در فرودگاه ناچار شدیم که مقداری دلار خرد کنیم برای اتوبوس تا شهر که نرخ بسیار پایینی داشت و هر دلار را ۱۶ پزو خرد میکرد که در شهر تا ۱۹ تا هم قابل دسترس بود. با اتوبوس شاتل برای هر نفر ۸۸پزو تا مرکز شهر کن رفتیم و از ترمینال نیز با کرایه تاکسی به قیمت ۸۰ پزو به خانه ای که رزرو کرده بودیم رسیدیم که متوجه شدیم خانه خالی است و صاحبش بعد از نیم ساعت رسید و داخل خانه هم که دارای ۲ اتاق بود خیلی جالب نبود و بوی نم میداد پس از م تصمیم رفتیم منزل راتعویض کنیم کهصاحبخانه نیز کمک کرد و توانستیم برای ۴ شب به مبلغ ۱۰۴ دلار هتلی در نزدیکی همان خانه پیدا کنیم که بسیار مناسب تر بود و اتاق تمیزی داشت هتل پاشا ماما که در نزدیکی هم فروشگاه معروف چدرای قرار داشت که قیمت هایش ارزانتر از بقیه جاها بود .البته کرایه شب اول را به مبلغ ۲۰ یورو ناچار شدیم که بپردازیم به صاحبخانه اول . لذا در هنگام رزرو هتل دقت کنید که دادای امکانات باشد و حداقل در کن برای هر شب باید ۳۰ دلار بدهید تا جای مناسبی پیدا کنید .
هوای شهر نیز بسیار گرم و شرجی بود وبرای ما خیلی سخت بود در روزهای اول تحمل چنین هوایی که به محض ورود نیز پشه های مهمان نواز هم حسابی همسر را نیش زدند و همان لحظه ناچار شدیم تا اسپری ضد پشه تهیه کنیم .که حتمن درهنگام ورود در فصل بارانی از پشه ها غافل نشوید. در مکزیک فصل بارانی از اواخر ماه می شروع میشود و تا اواخر اکتبر ادامه دارد که در این مدت پشه هایی که در جنگل زندگی می کنند به خاطر فرار از باران به شهر هجوم می اورند التبه دولت نیز سم پاشی می کند و خطر زیکا و دیگر پشه های مسری برطرف شده است و تنها خارش و سوزش حاصل نیش آنهاست .
کن در شبه جزیره یوکاتان واقع شده و در واقع مهمترین شهر توریستی مکزیک است که سالانه مسافران زیادی برای استراحت و تفریحات آبی و شبانه به آنجا سفر می کنند و همچنین در نزدیکی قلب تمدن مایا یعنی چیچن ایتزا واقع شده است . سواحل با شنهای سفید از دیگر جاذبه های کن است .و از بالا که نگاه میکنی مانند جنگل وسعی است که تنها در بخش کوچک ساحلی آن ساخت وساز شده است و دارای یک خیابان اصلی و بسیار طولانی است به نام بلوار کوکولکان که تمام مراکز تفریحی و اکثر هتل ها نیز در این خیابان واقع شده است . مکان های تفریحی کن بیشتر تفریحات آبی و کلوب های شبانه است که گردشگران زیادی را به خود جلب می کند البته در سال گذشتهنیز موزه مایا بافتتاح شده که بخشی از تمدن و فرهنگ مایا را نمایش می دهد .
ما برای گردش در شهر تاکسی کرایه کردیم و با قیمت ۳۰۰ پزو برای یک ساعت توانستیم بخشی از شهر را ببینیم و راانده که خود نیز از اقوام مایا بود تمام مراکز تفریحی را توضیح داد . التبه اتوبوس هم هست که به علت گرمای بیش از حد قابل استفاده نبود . برای ناهار و شام هم معمولا تاکو یا مرع بریان و یا پیتزا تهیه می کردیم که قیمت یک مرغ کامل ۹۵ پزو بود .
با کمی گردش در شهر توانستیم تور برای چیچن ایتزا با قیمت نفری ۵۰ دلار که شامل نوشیدنی در طی روز با ناهار و دیدار از سنوت بود تهیه کنیم التبه شامل صبحانه مختصری هم بود .صبح روز بعد ذاس ساعت ۷ اتوبوس دم در هتل برای ما آمده بود و تور آغاز شد .
من به عنوان یک تورلیدر طبیعت و کوه نورد قصد دارم در این وبلاگ تجربه سفرم به مکزیک را با شما درمیان بگذارم
به همراه همسرم پس از سالها سفر و اندوختن تجربه تصمیم به آوردن فرزند گرفتیم و پس از اینکه در سال ۹۷ ویزای کانادای ما مانند خیلی از دیگر هموطنان رد شد تصمیم گرفتیم تا برای تولد فرزندمان کشور دیگری را انتخاب کنیم. برای ویزای کانادا نیز از طریق یک دفتر خدمات مسافرتی در جردن اقدام کردم که پس از اینکه تمام مدارک را کامل و درست تحول دادیم و چند ماه نیز تاخیر داشت به همراه هزینه سفر به ترکیه برای انگشت نگاری متوجه شدم که تمامی کارها ساختگی بوده و این دفاتر با علم به اینکه میدانند ویزا رد میشود فقط برای اندک مبلغ کمیسیون و هزینه خدمات ما را چندین ماه معطل کردند که به نظرم تمامی تبلیغات آنها دروغ است و باید بسیار با دقت انتخاب شوند.
البته باید بگویم که برای استرالیا نیز توسط موسسه پرشین مایگرنت واقع در میدان ونک اقدام کردیم که پس از اینکه مبلغ پیش پرداخت را از ما گرفتند فهمیدیم که فقط به خاطر پول بوده و متاسفانه پول مان هدر رفت که اعتراض هم سودی نداشت و به نظرم باید دقت بیشتری در هنگام ثبت نام در این موسسات انجام دهید تا متضرر نشوید .
پس از بررسی کشورهایی که داراری قانون حق خاک هستند مانند آمریکا و کانادا که فعلا برای ما مقدور نیست تنها کشوری که فعلا هنوز قابل دسترس مانده است مکزیک است. در توضیح قانون خاک باید بگویم که در این کشورها به محض تولد فرزند تابعیت و پاسپورت به فرزند داده می شود و والدین نیز می توانند پس از دوسال زندگی در مکزیک پاسپورت مکزیکی دریافت کنند . کشورهایی که الان دارای قانون حق خاک هستند تها در قاره آمریکا هستند و تقریبا اکثر دیگر کشورها تابع قانون حق خون هستند و به راحتی تابعیت نمی دهند که می توانید با جستجو دقیقا نام کشورها را پیدا کنید .
خلاصه پس اربررسی و تحقیق بسیار تصمیم گرفتیم که مکزیک را برای تولد فرزند انتخاب کنیم. اابته باید بگویم که ما ویزای مولتی ۳ ساله شنگن داشتیم و قبل از آن نیز ۳ بار دیگر ویزای شنگن گرفته بودیم و سابقه سفرمان خوب بود.و یکی از دلالیلی که مکزیک را انتخاب کردیم مدت زمان ویزا بود که میتوان ویزای ۶ ماهه چندبار ورود را دریافت کرد و برای ما که قصد آوردن بچه داشتیم بهترین گزینه بود . چراکه دیگر کشورها حداکثر ویزای ۳ ماهه می دهند و ورود در مه های آخر بارداری کمی دارای ریسک است .
با اینکه در سایت سفارت مکزیک نوشته که دارندگان ویزای مولتی شنگ نیازی به گرفتن ویزای مکزیک ندارند ولی با م با سایر دوستان و کسانی که اقدام کرده بودند تصمیم گرفتیم که برای ویزای مکزیک نیز جداگانه اقدام کنیم که ابتدا باید وقت اینترنتی رزرو شود و سپس مدارک مورد نیاز بر اساس آنچه در سایت سفارت آمده تکمیل شود .دقت کنید که حتمن اینترنتی وقت خود را رزرو کنید و برای همان تاریخی که مد نظر است ویزا را درخواست کنید چون تاریخ صدور ویزا ملاک محاسبه مدت زمان ۶ماهه حضور در این کشور است مگر که مامور مهاجرت در گمرک زمان ورود شما را محاسبه کند.
این نکته را در نظر داشته باشید که حتی داشتن ویزای شنگن و ویزای مکزیک برای ورود به این کشور ضامن ورود حتمی نیست و تنها مامور مهاجرت در فرودگاه است که تشخیص می دهد شمامی توانید وارد شوید . که این موضوع در سایت سفارت چندین بار ذکر شده و حتی هنگام تحویل پاسپورت نیز نامه ای را باید امضا کنید که نسبت به این مساله واقف هستید و رضایت دارید . که البته به این موضوع در جای خودش کامل می رسیم .
مدارک شما باید کامل باشد و داشتن سند خانه و سابقه سفر و کار مناسب از جمله ضروریات است که در صدور ویزا نقش مهمی دارد . در همان روزی که ما وقت سفارت داشتیم من خودم شاهد بودم ک زوج اصفهانی بدون داشتن سند خانه و سابقه سفر مناسب و حتی کار مناسب متقاضی بودند که ویزایشان رد شد .
این مقدمه مختصر را گفتم تا وارد بحث اصلی بشوم به هر حال تصمیم برای مهاجرت در نهایت به خود شخص بستگی دارد و راهی را که ما انتخاب کردیم کمی با سایر راه ها تفاوت دارد و نیاز مند ریسک بیشتر می باشد و به علت بعد مسافت باید در تصمیم خود مصمم تر باشید و این مطالب برای کسانی است که با کشور مکزیک و حتی زیبان اسپانیایی آشنایی مختصری دارند و علاقه مند به زندگی در این کشور هستند . که درآخر این بخش باید یادآوری کنم که من علاوه بر داشتن مدرک زبان آیلتس ۶.۵ و سطح زبان خوب فرانسه قادر به صبحبت اسپانیایی هستم و مشکلی در زمینه زبان نداشتم .چرا که ذکر این نکته مهم است که در مکزیک باید برای ارتباط بهتر با مردم محلی و درک بهتر محیط آشنایی مختصری با زبان اسپانیایی داشته باشید و یا علاقه مند به یادگیری این زبان باشید تا در چند ماه اقامت بتوانید کمی متوجه شوید. و کارهای شخصی و خرید را انجام دهید .در ادامه به شروع سفر خواهم پرداخت و این قسمت را که به نظرم مهمترین بخش سقر شماست به تصمیم نهایی خودتان میگذارم تا به جمع بندی نهایی برسید چرا که مطالب زیادی در خصوص نا امنی و مواد مخدر وجود دارد که با کمی جستجو در اینترنت می توانید خودتان به این نتیجه برسید که چه مقدار صحت دارد و چه مقدار آن دروغ است . این فرایند برای ما نیز ۲ماهی به طول انجامید و یکی از دوستان که قبل از ما به مکزیک سفر کرده بود مشوق اصلی ما برای تحقیق در باره این کشور بود . ما نیز برای تحقیق در خصوص امنیت و سایر موارد مهم و دارای اهمیت توانستیم با کمی جستجو در اینترنت به نتیجه برسیم . مکزیک نیز مانند هر کشوری دارای مناطق ناامن و امن است که در رسانه ها فقط به مناطق نا امن آن اشاره می شود و از امنیت آن چیززی گفته نمی شود .
در این قسمت مشاهداتم را در زمینه سیستم آموزشی و مدارس مکزیک با شما در میان خواهم گذاشت
در مکزیک تمام مدارس دولتی هستد و تنها برای مهد کودک می توان بخش خصوصی را در کنار بخش دولتی ملاحظه کرد و شما می توانید فرزندتان را از یک ماهگی در مهد کودکهای خصوصی ثبت نام کنید که حداقل هزینه برای مهد کودک های خصوصی از دوهزار پزو به بالا است و حتی می توانید مثلا برای یک روز که می خواهید به کارهای شخصی برسید از این مهدها استفاده کنید . الان دولت برای هر بچه نوزاد ماهانه هزار پزو به مادر پرداخت می کند که مبلغ مختصری است برای پوشش بخشی از هزینه های فرزند که به مانند یارانه است .و تا قبل از چهار سالگی بچه می تواند به مهد برود . آموزش در اینجا از چهار سالگی آغاز می شود و تا هجده سالگی ادامه دارد که به صورت پنج مرحله است و در ابتدا فرزند شما وارد پیش دبستانی می شود که دوسال ادامه دارد و مفاهیم اولیه آشنایی با محیط و بازی با دوستان و کمی زبان را یاد می گیرد سپس همان مرحله ابتدایی است که شش سال طول می کشد و در ادامه وارد مرحله دوم آموزشی می شود که سه سال به دارازا می انجامد که همان معادل راهنمایی است و در ادامه وارد مرحله آمادگی برای دانشگاه می شود که یک دوره سه ساله است و در نهایت بعد از پانزده سال با احتساب حداقل یک سال مهد کودک آموزش فرزند شما به پایان می رسد و می تواند وارد دانشگاه برای مدرک لیسانس شود که یک دوره چهارساله است که البته برای تحصیل در دانشگاه برای هررشته باید مبلغی شهریه پرداخت کنید که بسته به نوع رشته متغیر است .ولی تحصیل در دانشگاه های دولتی رایگان است که مانند ایران نیاز به دادن کنکور است و تنها افراد کمی قادر به تحصیل در دانشگاه های دولتی هستند البته کیفیت دانشگاه دولتی و خصوصی یکسان است و خیلی تفاوتی ندارد . در اینجا آموزش تا سقف دیپلم برای همه اجباری است و به علت اینکه تمام مدارس دولتی هستند و مبلغ بسیار کمی به عنوان شهریه دریافت می کنند لذا سطح آموزش در تمام مناطق بالا است و سیستم مدارس به صورت دو شیفته است که در صبحها معمولا راهنمایی و ابتدایی به کلاس می روند و در بعد از ظهر ها دبیرستانی ها و برای شیفت بعداز ظهر از ساعت دو شروع می شود و تا ساعت نه شب ادامه دارد . مدارس نیز معمولا با کیفیت هستند و دارای تمام امکانات آموزشی هستند و حتی دارای سلف سرویس برای ناهار دانش اموزان که با هزینه ناچیزی می توانند ناهار خود را تهیه کنند. دولت نیز ماهانه مبلغی معادل سه هزار پزو به تمام جوانان پرداخت می کند که البته هزینه های اتوبوس و مترو برای ایشان نیم بها محاسبه می شود و باید در نظر داشت که حقوق معمولی در مکزیک تقریبا ده هزار پزو است که معادل یک سوم حقوق معمولی است . سیستم ارشیابی نیز به صورت درصدی و نمره ای است که در مجموع مشارکت دانش آموز در کلاس و فعالیت های مختلف به همراه نمره کتبی سنجیده میشود و به صورت نمره پنج تا ده ارزیابی می شود بیشترین رشته ای که در اینجا خواهان دارد رشته ای هنرستانی است که در آنجا دانش آموزان می توانند با تمام مهارتها آشنا شده و حتی رقص؛ هتلداری و نگهداری از نوزادان را فرابگیرند . در اینجا انجام حداقل شش ماه خدمت اجتماعی برای دولت قبل از گرفتن مدرک دیپلم اجباری است و همگی دانش آموزان دختر و پسر باید این مدت را به عنوان خدمت داوطلبانه در یکی از مراکزی را که دولت معرفی می کند کار کنند تا از نزدیک با مسایل و مشکلات شهر خود بیشتر آشنا شوند و نکته دیگر اینکه تمام مدارس به صورت مختلط است و مدرسه تک جنسیتی وجود ندارد . دانش آموزان در طی ای سالها با تاریخ و فرهنگ کشورشان اشنا می شوند و در صورت علاقه موسیقی نیز یاد می گیرند و زبان انگلیسی نیز به صورت مختصری تدریس می شود خدمت سربازی نیز برای پسران وجود دارد که یک سال است و فقط روزهای شنبه انجام می شود و افراد به مراکز نظامی میروند تا با اسلحه و تیراندازی آشنا وند و البته این هم به صورت تصادفی انتخاب می شوند و مثلا در روز انتخاب از یک تیم صد نفره شاید بیست نفر انتخاب شوند برای انجام سربازی و دیگر اینکه در صورت عدم انجام خدمت سربازی مشکلی برای فرد ایجاد نمی شود و می توانند در هر جایی مشغول به کار شوند و همچنین برای خروج از کشور مشکلی نخواهند داشت و می توانند پاسپورت خود را بگیرند. در کل این مواردی بود که توانستم در این مدت راجع به سیستم آموزشی کشور مکزیک برایتان تهیه کنم که امیدوارم بتوانم در آینده اطلاعات بیشتری تهیه کنم .
درباره این سایت